دیروز با یه دسته گل به دیدنم اومده بود با نگاه مهربونش
همون نگاهی که سال ها ازم دریغ می کرد، گریه کرد
وگفت که دلش برام خیلی تنگ شده می خواستم
اشک هاشو پاک کنم ولی نمی تونستم فقط
نگاهش کردم و اون رفت فقط سنگ قبرم
خیس خیس بود پــــــــــــــــــــــس
سعی کن امروز عاشق باشی
چون فردا اشکاتم نمی تونه
اونو برگردونه
نظرات شما عزیزان:
|